زندگی رنگ تنهایی است و عشق رنگ اندوه
دوست دارم
در این تنهایی بسازم نه اینکه با زندگی بسوزم
دوست دارم
گرمای عشق تن یخ زده ی اندوه را ذوب کند اما می دانم که
این گونه نیست ، عشق همیشه تنهایی می آورد
دوست داشتن صدای فاصله هاست
پس !!!
خوش به حال ماهیان دریا که عاشق آب هستند
و همیشه در عشق خود غوطه ورند
خوشا به حال کسی که " عاشق " است
و عشقش روشنی بخش " قلبش " عشق وصل نیست! شادی نیست! گاهی جدایی و غم و حسرت است. پس از عشق
پرهیز کن ! حیف است ، مگذار قلب پاک و مهربانت با غبار عشق آلوده گردد، حیف است
چشمان سیاه و زیبای تو روزی برای غم جدایی اشکبار شود
گریه کردم تا بدونی زندگی بدون غم نمیشه
اگر اسمان هم از رنگ ابی خسته شد تو امید ت
را هیچ وقت از دست نده
مگه تو نگفتی که دوستم داری پس چرا تنهام گذاشتی
شبی غصه ها را صدا می کنم حساب دلم را جدا می کنم
چه دارم به جز یک دل سوخته دلی از شرار غم افرو خته
غم دل که جان را شرر می زند بدین سینه هر لحظه سر می زند
به هرکس که رو کردم او پشت کرد کف باز امید را مشت کرد
تبسم به رویش زدم اخم کرد رخ طفل جان مرا زخم کرد
ندا یم شنید ید و پنهان شد ید به پنهانی من نمایان شد ید
کسی در به روی دلم وا نکرد ز روزن کسی هم تماشا نکرد
نپرسید از من کسی درد مرا که چون می گذارم شب سرد را
من و غم دو همزاد دیرینه ایم من و غم دو همزاد دیرینه
تو ای خدای مهربان خــودم تنها تنها دلـم چو شام بی فردا دلم چــو کشتی بی ناخدا به سینـه
دریـا دلـــم تــو ای خدای مهــربـان تو ای پناه بـی کسـان به سنگ غم مشکن دگرچو شیشه
مینـا دلم تو هم برو ای بیوفا مبر بر لب نام مرا دل تنگم بیگانه شد نمیخواهد دیگر تو را نشان
من دیگر مجو حدیث دل دیگر مگو دلم شکسته زیر پا نمی خواهد دیگر تو را تو ای خدی
مهربان تو ای پناه بی کسان به سنگ غم مشکن دگر چو شیشه