سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق

ای کاش سر نوشت جوردیگرمی نوشت جمعه 87/6/15 ساعت 12:27 عصر

ای کاش می دانستی عشق من برای تو بارانی بود در بهت زمین تشنه غربتت پرواز پروانه ها بود بر روی ساقه های مهربان گندمزارت ای کاش می

دانستی عشق من پشتوانه هزار کندو بود بر هزاران گرده افشانی در میان تنهایی مزرعه آفتابگردانت ای کاش می دانستی چشمان مهربان این من

عاشق توان دستانت بود در هنگام نوازشها قدرت پاهایت بود در هنگام راه رفتن ها تو خورشید بودی تو ماه بودی در فراسوی مرزهای نامهربانی تو صداقت عشق بودی برای من تو ندانستی قناری تنها آواز نمی خواند تنها می گرید قناری تنها می میرد...

 

رفتی تو باز ماندم با کوله بار اندوه عمریست بی تو این دل گردیده یار اندوه کس نیست تا بگیرددستان خسته من صد بار جان سپردم در چشمه سار اندوه از ره رسید امشب شب زنده داری من یا رب چه سوز دارد شبهای تار اندوه 

از صد هزار انجم در آسمان چشمت ما را چه بود قسمت؟جز چوب دار اندوه تا با نگاههایت من را ز من گرفتی مسکن گزید این دل در شوره زار

اندوه غربت دیرینه ام را با تو قسمت می کنم تا ابد با درد و رنج خویش خلوت می کنم رفتی و با رفتنت کاخ دلم ویرانه شد من در این ویرانه ها

احساس غربت می کنم می روم قلب تچشمهایم خیس از باران اشک و انتظار من به این دوری خدایا کی عادت می کنم ؟ و را پیدا کنم برق چشمان

تو را معنا کنم می روم شاید که در دشتی بزرگ معنی عشق تو را پیدا کنم می روم تا با نگاه گرم تو این دل دیوانه را شیدا کنم می روم عاشق شوم همچون نسیم غنچه های عشق را تا وا کنم 



نوشته شده توسط: کوچه های بی کسی


خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 
 Atom 



:: کل بازدیدها ::
112818


:: بازدیدهای امروز ::
6


:: بازدیدهای دیروز ::
2



:: درباره من ::

عشق

:: لینک به وبلاگ ::

عشق


:: دوستان من (لینک) ::

دست نوشته
خط بارون
اس ام اس طنز بدو بیا بخون
امیر
پروژه , پروژه های دانشگاهی ، پروژه های دانشجویی
دیگر نباید خفت!!!


:: لوگوی دوستان من ::



















:: خبرنامه ::